شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

شعر و دل نوشته ها

مجموعه شعرهای منتشر شده:۱-یک باغ زخم تر ۲-سبز سرخ ۳-روی شانه ی اروند ۴- و زلیخاست که بر پیرهنم می گرید ۵-پرندگان پراکنده اند انسانها ۶- زمز

از آن رود خانه

 

 

به :محمد کاظم کاظمی و اندوه غریب سروده هایش   

چقدر دستخوش خواب جزر و مد شده ام

که با تو خسته از آن رودخانه رد شده ام 

نمی توانم از آن رودخانه بنویسم

غریق دیده ام افسون یک جسد شده ام  

به کفش های شناور چقدر خیره شدم 

که داغدار شهیدان بی لحد شده ام 

مرا ببخش از آن ماجرا به کوه زد م

مراببخش درا ین جاده ،نا بلد شده ام 

درآن مسیر که بر صخره ای زمین خوردم

بلند یکسره با" یا علی مدد " شده ام 

به سرنوشت من آن رودخانه  تلخ گریست

منی که شاعر نفرینی ابد شده ام  

منم که از همه ی شهر بی ستاره ترم

تمام عمر ،فقط کشته ی حسد شده ام

 

منم که در گذرسال ها شکسته ترم

ببین نیامده بیزار از "نود "شده ام  

چه فرق می کند آن رود،هیرمند؟ ارس؟

که سوگوار سیاووش با تو رد شده ام 

:آهای رود اساطیری!آسمانم کو

به اتهام زمینی چقدر بد شده ام 

:آهای! کیستی آنجا؟شبح به قهقهه گفت: 

منم که در گذرت صخره صخره سد شده ام 

شب است وسوسوی فانوسی همیشگی ام

که در قلمرو چشم شما رصد شده ام 

شب است و سایه ی دیوان شمس، روی سرم

 چراغ کو؟پرکابوس دیوو دد شده ام! 

شنیده زمزمه های شهید بلخ و بلند

به احترام شقایق_ تمام قد_ شده ام 

مرا ببر به افق های دور کشور خود

که با تو همسفر آن سان که می شود شده ام 

سلام می کنی آهسته راه می افتی

مواظبی وپیاپی به چاه می افتی 

ترانه های هراتی است سهم حنجره ات

شکسته می کشی از سینه آه می افتی 

شب و پرنده ی پولاد و خوشه خوشه ی بمب

به یاد دخترکی بی پناه می افتی  

صدا زدی که تمام مسیر گریه کنی

به خود می آیی از آن اشتباه می افتی 

مسافری چمدانت تمام  خستگی است

کنار صندلی ایستگاه می افتی  

منم که سوخته با تو تمامی جگرم 

سلام می کنم از دور با تو همسفرم 

به جرم از تو سرودن مرا نبخشیدند

خوشم که "متهم جرم مستند " شده ام

نظرات 84 + ارسال نظر
امیر تیموری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:58 ب.ظ http://www.a-amir.blogfa.com

هو
سلام
خیلی زیبا بودو خیلی هم دلنشین...

عیدتون مبارک..
راستی منم به روزم.
همیشه یا علی مدد.

عاطفه پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://www.atefh653.blogsky.com

شعراش خیلی قشنگه..........
راستی وب خیلی زیبایی داری
به منم سر بزن خوشحال میشم

عبدالحسین انصاری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:37 ب.ظ http://dobaitee.blogfa.com

سلام دوست من!
کار زیبایی بود فقط چند تا نکته اول اینکه در حال حاضر به شعرهای تقدیمی آن هم به کسانی که مثل خود ما پر از نواقص هستند اعتقادی ندارم دوم اینکه این مصرع به نظرم ایراد وزنی یا تایپی داره:مرا ببخش از آن ماجرا به کوه زده ام
سوم اینکه کار خالی از خلاقیت بود
در پناه بهار

محمد پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ب.ظ http://http://taqvim.blogfa.com/

سلام استاد
واقعاکارپرحس وزیبایی است ومن اصلابادیدگاه آقای عبدالحسین انصاری موافق نیستم.به قول قیصر:
برادرچه شدرسم اخوانیه؟!

اکابری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://akaberi.mihanblog.com/

سلام آقای انصاری عزیز

امیدوارم حالتون خوب باشه

از میون اشعاریتون که تا حالا خوندم این پستتون یه چیز دیگه بود
واقعا خیلی ازش خوشم اومد
غمی که در میون این شعر هست رو دوست دارم
آفرین

براتون سلامتی و شادکامی آرزو می کنم
برادر کوچکتون احسان

اکابری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://akaberi.mihanblog.com/

سلام آقای انصاری عزیز

امیدوارم حالتون خوب باشه

از میون اشعاریتون که تا حالا خوندم این پستتون یه چیز دیگه بود
واقعا خیلی ازش خوشم اومد
غمی که در میون این شعر هست رو دوست دارم
آفرین

براتون سلامتی و شادکامی آرزو می کنم
برادر کوچکتون احسان

پورکریمی پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 05:47 ب.ظ http://www.malayerjon.blogfa.com

سلام جناب استاد انصاری نژاد عزیز
عید مبعث مبارک
با این سروده ی بسیار زیبا و استادانه در روز مبعث پیامبر اعظم مسرور شدم .
و خوش به حال آقای کاظمی عزیز که دلشدگانی مثل شما دارد.

سلام پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:34 ب.ظ http://www.alirezafouladi.blogfa.com

سلام استاد.
غزل ترکیبی بسیار زیبایی بود. بویژه در بخش اول خیلی لذت بخشید.
درود بر شما و جناب کاظمی.
و عیدتون هم مبارک.

میثم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:30 ب.ظ http://oghianus.com

سلام جناب انصاری؛
فرمودید با یک غزل...
به هر حال کلاسیک خوبی بود.
اگر با استاد کاظمی در تماس اید، بگویید اش که "کفران" اش کتاب مقدس من است.
شنیده ام که آقا احوالِ ایشان را از شاعری پرسیده است. آن چنان که محمد احوال اویس قرنی را...
خوشا به سعادت این مرد افغان.
یا محمد

میثم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:33 ب.ظ http://oghianus.com

چشمم خورد به کامنت آقای عبدالحسین انصاری...
گویا استاد کاظمی را با خود مقایسه کردند.
خواستم بگویم اش بیش تر دقت کن.
همین

رها پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:20 ب.ظ http://raharahasho.parsiblog.com

سلام دوست و برادر و استاد عزیزم....

زحمتی برایتان دارم اگر قبول کنید شادم کرده اید و اگر نه همچنان در دلمان جای دارید....

می خواهم از وبلاگم تقریبا 10 تا بیست شعر را به دلخواه انتخاب کنید و نقد کنید .................


یا حق

یوسف شیردژم پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:28 ب.ظ http://yousofshirdezham.persianblog.ir

منم که از همه ی شهر بی ستاره ترم

تمام عمر ،فقط کشته ی حسد شده ام



سلام بر شما

عیدتان مبارک باد

استفاه کردم

متشکرم

برقرار باشید

بهروز سپیدنامه پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:37 ب.ظ http://sepidnameh.ir

سلام
غزل مثنوی قشنگی است قشنگتر از آن، احساس همدلی و همزبانی تان با محمد کاظم عزیز است. پاینده و پیروز باشید. یا علی

مجید محبوبی پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ http://majidmahboobi.ir

سلام استاد، به به چه شعرهایی!
خیلی جالب بود. به تازگی چشمم به کتاب قشنگ زمزمه کاشی‌ها روشن شد. موفق باشید استاد

مجید لشکری پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:54 ب.ظ http://majidlashkari.blogfa.com

سلام حضرت استاد
ممنون از این همه بذل لطف
غزل های شما را به دید ویژه ای می خوانم
زیبا بود مخصوصا آنجایی که نام هیرمند را آوردید
علی علی...

حاج آقا مسئلهٌ جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.hajimasalaton.blogfa.com

سلام

مثله همیشه شاعرانه سروده اید....

درون با صفایتان ؛ بی پایان

دوستون دارم

یوسف بینا جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://ubina.blogfa.com

سلام

می خوانم و لذت می برم. پیروز باشی.

سابق خسروی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:13 ق.ظ http://sabeq1354.blogfa.com

سلام بزرگوار
شعرتان بسیار زیبا بود من چون آن بزرگواری را که شعر به او تقدیم شده است نمی شناسم لذا دراین مورد چیزی ندارم که بگویم آن مصرعی که آقای انصاری فرموده اند خرده ایرادی دارد ایشان درست تشخیص داده اند .اما در کل با این قالب کهنه است اما اتفاقا زبان خیلی هم امروزی است با یک بار خواندن درک این شعر میسر نیست باید این گونه اشعار را چند بار خواند تا به ژرفای آن پی برد در ضمن در بند اول به زیبایی با رودخانه و جزرو مد و جسد ی که آن هم حاصل کار رودخانه است،با صخره کوه جاده و در کل با الفاظ به زیبایی بازی کرده اید و توانسته اید تناسبهای قوی بسازید.در نیمه های راه زبان شعر عوض می شود و انزجار از نود و به طور کلی از اول شخص به دوم شخص پریدن شعر را متفاوت کرده است .
پاینده باشید و پویا

حسین میدری(شهراد) جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:39 ق.ظ http://shahrad147.blogfa.com

درود
شعر زیبایی ست که از میانه به بعد اوج میگیرد، عاطفه اش را بیشتر از مولفه های دیگر دوست داشتم.
سپاس از آمدن و فراخان،
اندیشه تان نیک...

یحیایی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:20 ق.ظ http://www.port.blogfa.com

سلام حدود سال ۷۲ بود که بعد از خواندن شعر پیاده آمده بودم مهندس کاظمی در کیهان کتاب ایشان را گرفتم و هنوز اشعار زیبای ایشان با همان سادگی و زیبایی که در اشعارش موج می زد در ذهنم مانده است . با همان گلایه های زیبایی که از برادر داشته است: از بردار گله هخم کردم و جای گله بود/صحبت از غربت پنهانی یک فاصله بود...
منتظر دیدار شما همچنین زمزمه کاشی های شما هم هستم!

[ بدون نام ] جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ق.ظ

با سلام
غزل بسیار زیبایی بود اول صبحی سر مستم کرد

و این جواب هم از طرف من:

قبول می‌کنم اینروزها که بد شده‌ای
و در قلمرو چشم کسی رصد شده‌ای

قبول می‌کنم اما قبول نیست رفیق!
بدون من -من تنها - ز رود رد شده‌ای

تو در کلاس فراموشی رفیقانت
بجای بیست چه با اقتدار صد شده‌ای

و عشق درد قشنگی که شاعران دارند
من از تو وام گرفتم که نابلد شده‌ای

مرا ببخش که اینگونه درد دل کردم
مرا ببخش اگرچه نمی‌شود...

در پناه حق

حمزه زارعی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:41 ق.ظ http://jamebala.blogfa.com

با سلام
غزل بسیار زیبایی بود اول صبحی سر مستم کرد

و این جواب هم از طرف من:

قبول می‌کنم اینروزها که بد شده‌ای
و در قلمرو چشم کسی رصد شده‌ای

قبول می‌کنم اما قبول نیست رفیق!
بدون من -من تنها - ز رود رد شده‌ای

تو در کلاس فراموشی رفیقانت
بجای بیست چه با اقتدار صد شده‌ای

و عشق درد قشنگی که شاعران دارند
من از تو وام گرفتم که نابلد شده‌ای

مرا ببخش که اینگونه درد دل کردم
مرا ببخش اگرچه نمی‌شود...

در پناه حق

سعادتخانی/علی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:45 ق.ظ

آفرین شاعر.
برهر دو عزیز تبریک میگویم افرینش این اثر فاخر را

وحیده جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ب.ظ http://qasambeanjir.blogfa.com

سلام جناب انصاری
بسیار زیبا بود...اگر درست یادم مونده باشه قبلا هم برای ایشان سروده بودید...
پایدار باشید

عباس خوش عمل کاشانی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:48 ب.ظ http://soleyeavaz.blogfa.com

با سلام. سروده ی فاخری است مثل همه ی سروده هایتان.ضمنا شما را به خواندن قصیده ی طنز برداشت در ایرافتا دعوت میکنم.یاعلی.

علی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:44 ب.ظ http://ww.delmooyeh.blogfa.com

سلام استاد،من همیشه از شعر های شما لذت می برم و دورا دور نیز شما را می شناسم . و از اینکه لطف کردید و سر زدید نیز سپاسگزارم . سربلند باشید.

آینه جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:33 ب.ظ http://www.aieneha.blogfa.com

سلام
آقای انصاری نژاد درخواست نقد اشعارم رو کردهبودم. و هم اکنون در خواست این رو دارم که با نقداتون منو کمک کنید...

بهمن مهرابی جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ

درود مهربان
سپاس از دعوتت. شعر زیبایی بود


در پناه عشق

سید علیرضا شجاع جمعه 10 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ http://www.shoja.blogsky.com

سلام جناب انصاری بزرگوار
حقیقتا وقتی اسمتون رو در وبلاگم میبینم سرمست میشم
در مورد آقای کاظمی هم از وقتی در انتشارات سوره در 6 سال بودم اشعار بینظیرشون رو میخورنم و خیلیها رو از برم
و باید بگم مثل همیشه دلنشین

قاسم صرافان شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://sarrafan.blogfa.com

سلام برادر
اول و اخر کار رو ضعیف تر از بیتهای میانی بود
آخرش هم به خاطر یک بیت پرش به مثنوی و دوباره بازگشت به غزل اول کمی کار را پریشان کرده
با حذف بیرحمانه بعضی بیتها کار نابتری میشود
نقاط قوت کار هم آنقدر زیاد است که در این مقال نمیگنجد

ناصر شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ق.ظ http://naserhamedi.blogfa.com

سلام....توفیقت صدچندان شاعر

سید محمدرضا هاشمی زاده شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ق.ظ http://sh eredashti.blogfa.com

سلام عزیز بزرگوارجناب انصاری نژاد
...........
بعثت نبی اکرم حضرت محمد ص...روز هدایت عالمیان وروز رحمت واسعه حق برشما رهرو.. آن حضرت تبریک وتهنیت
خیر دنیا وحسن آخرتتان را از خداوند به برکت وجود معصومین ع از خداود خواستارم

نورهدایت( بعثت پیامبر اکرم) ص
...............
سرزده از جیب زمین آفتاب.....شام سیه گشت نهان باشتاب

نور خدا پرده زرخ بر کشید.......نقش گل روی پیمـــبر کشید

گل زرخ خویش گلاب آورَِد.......کام صدف گوهـــــــر ناب آورَد

آمده از آمنـــــه بنت وهب.......عصمت گنجینه ی کل سبب

طفل یتیمی که پدر را ندید......چهـــره ی آن نور بصر را ندید

لطف خدا بر سر او سایه زد.....سکه بر آن منبع سرمایه زد

عاقبتش خواجه ی لولاک کرد.....تاج سر جمله ی افلاک کرد

مژده که آن دولت سرمد رسید....قامت دلجوی محمـــد رسید

نام محمد چوقرین با خداست.....مظهر آن رحمت بی انتهاست

مطلع انوار خدا بعثـــت است.....روز هـدایت شدن ورحمت است

درشب ظلمانی سخت عرب.....در دل آن غمـزده ی تیره شب

سرزده از از غار حرا آفتاب.........کرد بحق ظلمت عالم خراب

درس نخوانده به حقیقت قرار.....گشت معلم به همه روزگار

منبع انــــوار هـــــدایت رسید....عالم هستی به سعادت رسید

تا که خدا باب دوعالم گشود.....وقف دوچشمان محمد نمود

مهـــــر خدایی ورسول امین......روح زمان هایی وجان زمین

چشم امید همه ی خاکیان......تاج سر جمله ی افــــلاکیان

هرچه من وعشق قدم میزنیم.....حسن تورا باز رقـــــم میزنیم

روز قیامت زکرم ای رسول......شافع ما باش به حق بتـــــول

شعر ...از سید محمدرضا هاشمی زاده

زهراشعبانی شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:24 ق.ظ http://www.zshabani62.blogfa.com

سلام جناب انصاری نژاد بزرگوار
شعر بسیار زیبا و محکمی خواندم
تقدیمی شایسته ای بود
اتفاقی از روی نظری که واسه جناب شفیعی گذاشته
بودید به این آدرس رهنمون شدم و از این بابت واقعا
خوشحالم
لینکتون هم با احترام فراوان اضافه شد
به امید فردای بهتر...

[ بدون نام ] شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام محمدحسین جان. احسنت برادر.
منم با دو تا شعر به روزم:
با صدای روضه خوان رفتم به جایی سوخته....
روضه خوان می خوان اما با صدایی سوخته...

و

امروز اگرچه در به در عشق می شویم
فرداست آنکه تاج سر عشق می شویم...

راستی کتابت چی شد؟!

هنر در مدرسه عشق شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:42 ق.ظ http://sheykhol.blogfa.com

ها! اونکه گفته بود راستی کتابت چی شد من بودم...

علی شاه ظریفی شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:50 ق.ظ http://gapeqalb.blogfa.com

سلام و سپاس از قلم زیبا و حسن نظرت.
بسیار زیبا سروده بودی. واقعن خوشم آمد. زنده و سلامت باشی.
قلمت همیشه مصروف باد!
****
کتابهای که من از نمایشگاه کتاب خریدم. در وبلاگ من بروز شد.

محمد کشاورز شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 09:40 ق.ظ http://sepantapoem .blogfa.com

سلام
زیبا بود و با احساس
شما با افتخار لینک شدید

اصغر اکبری شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:19 ق.ظ http://eleven.persianblog.ir/

سلام برادر عزیزم
سفر کربلا و تغییر و ارتقاء سیستم مخابراتی شهرستان باعث شد مدت ها دور از وبلاگتون باشم......
غزل مثنوی با احساسی بود ولی مولفه بیشتر اشعار شما طولانی بودنشون هست که اگه خلاصه تر بشه تاثیر بیشتری بر مخاطب خواهد داشت و از طرفی مانع از آوردن قافیه های اجباری میشه.
البته این نظر شاگرد شماست.
و مجموعا شعر زیبایی بود .
به امید دیدار دوباره ...

صالح شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ

سلام بر محمدحسین صمیمی و باصفا.
سختی قافیه را خوب به سیطره درآورده ای و از عهده آن برآمده ای.
دستت طلا.
ان شاالله که رفع کسالت شده و سرحال و قبراق هستی.
مشتاق دیدار.یاحق

سینا شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://aieneha.blogfa.com

سلام آقای انصاری نژاد
منتظر نقد شعراتون
من که دارم طلب میکنم

قاسمی شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ http://lahzehayeabi.parsiblog.com/

سلام جناب انصاری نژاد عزیز .

استفاده کردم ؛ خوب بود اگر چه فکر می کنم این شعر هنوز جای کار دارد . خدا یارتان .

ابوالقاسم احمدی نژاد شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 03:19 ب.ظ

به کفش های شناور چقدر خیره شدم

که داغدار شهیدان بی لحد شده ام

سلام
زیبا و پیام دار

سید محمدرضا هاشمی زاده شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ http://sh eredashti.blogfa.com

سلام جناب انصاری
.............
حدیث شما وجناب کاظمی گرانمایه شاعر مبارز .. روایت ماهر دوتا دونیمه ی سیبیم مثل هم....در ازدحام کوچه غریبیم مثل هم( هاشمی زاده)....اما غربتی که ساکن نیست مرداب نیست زلال جاری جیحونی خروشان که درمسیرش حماسه
می شکوفد این غزل علاوه بر مضامین بلندی که هنر غزلسرایی شما را باشکوه تر نشان میدهد ولبریز از آرایه های ادبی وتصویر سازی های..بکر وتوانمند و کم نظیر است از جهتی هنر تسلط شاعر بر وسعت این تعداد وشکل قافیه و عجین کردن آ نها به مضومونهای نواندیش حماسه ساز ودرد های مشترک زمانمان را...وشکل معطر تواضع شاعری که خود..در این خط حرفها دارد همسویی اندیشه ها با شاعری از نسل ..غربت نشسته های مبارز را به تماشا گذاشته است...وهنری که با غزلی بسیار
هنر ورانه وحماسی...بخصوص هنر قافیه در عطر مضمون پردازی...بعد غزلی دیگر در پیچ وتاب حادثه هایش مثنوی هایی دلنشین ...لذت بردم .از هنر ترکیب سازی تان

آیینه یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.aieneha.blogfa.com

سلام
من کماکان منتظر نقد شعرهاتون هستم...

شاسوسا یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ http://nimcat.blogfa.com

سلام
تقریبا میشه گفت که خیلی وقت بود فرصت نکرده بودم سری به وبلاگتون بزنم
ولی الان از اینکه اینجام خوشحالم
من تخصص زیادی توی زمینه ی کلاسیک ندارم مخصوصن تین چند مدت که کاملن از شعر فاصله گرفته بودم
حس نازک و غمگینی تمام بیت ها رو به هم وصل می کرد
که باعث می شد شعر رو تا آخر بخونی


مانا باشید همیشه
شاسوسا

ادیب یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ http://www.mehrnegareman.blogfa.com

سلام بایک مثنوی درخدمتتان هستم [گل] نظربدید تشکرتشکر

علی اکبر لطفی یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ http://www.lotfi61.persianblog.ir

سلام ودرود
انصافا لذت بردم
از قافیه فوق العاده سختی استفاده کرده اید
ولی دایره واژگان شما آنقدر بالاست که نه تنها کم نیاوردید
بیت های زیادی با این قافیه گفته اید
به این گستردگی دایره لغات شما به علاوه این زیبایی
با احساس بودن شعر شما حقیقتا تبریک می گویم
من هم

با خبر چاپ کتابم و یک غزل قدیمی بروزم و مشتاق نظرات دوستان
در پناه حق

انجمن شعرای دزفول یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:21 ب.ظ

شاعر: سید محمد جواد شرافت
براساس برنامه های هفتگی انجمن شعرای دزفول که شعر یکی از شاعران به صورت نقد مکتوب به نقد گذاشته می شود این بار شعر غلامرضا شرفی به عرصه نقد آورده شده است امید است شاعران ، منتقدان ، اساتید دانشکاه و علاقه مندان به شعر و ادب پارسی مارا در این کار یاری فرمایند
1-نقد هادرجلسه نقد و بررسی و کارگاهی شعر بعداز ظهر روز پنج شنه 16/ 4/1390
2- در صورت عدم امکان حضور عزیزان شهرسانی نقد شان به نمایندگی آنها قرائت خواهد شد
3- دوستان منتقد شهرستانی می توانند نقد خود را در قسمت نظرها قرار داده و یا به شماره 06412240326 –اداره ارشاد دزفول فکس نمایند
برای اطلاع بیشتر با 06412240300 دفتر انجمن شعرای دزفول تماس گرفته شود
باتشکر
انجمن شعرای دزفول
شعر نقد مکتوب
رعد و برقی را که دائم در هوایش آتش است
می خورد مردی که شبها آشنایش آتش است

در زمستان های طولانی که دل یخ می زند
نوشد اروی تمام دردهایش آتش است

شب که می آید کسی در کوچه ها سر می دهد
هر که یک دل بشکند، یک روز جایش آتش است

آب می نوشم ولی این زخم بدتر می شود
گوئیا این زخم جانفرسا دوایش آتش است

عاشقی هایی که من در طول عمرم دیده ام
ابتدایش اشک و آه و انتهایش آتش است

شعر هایم را که می خوانی، ورق آهسته زن
این کتاب دردمندی، لابه لایش آتش است

*غلامرضا شرفی

انجمن شعرای دزفول یکشنبه 12 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ب.ظ

شاعر: سید محمد جواد شرافت
براساس برنامه های هفتگی انجمن شعرای دزفول که شعر یکی از شاعران به صورت نقد مکتوب به نقد گذاشته می شود این بار شعر غلامرضا شرفی به عرصه نقد آورده شده است امید است شاعران ، منتقدان ، اساتید دانشکاه و علاقه مندان به شعر و ادب پارسی مارا در این کار یاری فرمایند
1-نقد هادرجلسه نقد و بررسی و کارگاهی شعر بعداز ظهر روز پنج شنه 16/ 4/1390
2- در صورت عدم امکان حضور عزیزان شهرسانی نقد شان به نمایندگی آنها قرائت خواهد شد
3- دوستان منتقد شهرستانی می توانند نقد خود را در قسمت نظرها قرار داده و یا به شماره 06412240326 –اداره ارشاد دزفول فکس نمایند
برای اطلاع بیشتر با 06412240300 دفتر انجمن شعرای دزفول تماس گرفته شود
باتشکر
انجمن شعرای دزفول
شعر نقد مکتوب
رعد و برقی را که دائم در هوایش آتش است
می خورد مردی که شبها آشنایش آتش است

در زمستان های طولانی که دل یخ می زند
نوشد اروی تمام دردهایش آتش است

شب که می آید کسی در کوچه ها سر می دهد
هر که یک دل بشکند، یک روز جایش آتش است

آب می نوشم ولی این زخم بدتر می شود
گوئیا این زخم جانفرسا دوایش آتش است

عاشقی هایی که من در طول عمرم دیده ام
ابتدایش اشک و آه و انتهایش آتش است

شعر هایم را که می خوانی، ورق آهسته زن
این کتاب دردمندی، لابه لایش آتش است

*غلامرضا شرفی

رستا دوشنبه 13 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 07:54 ق.ظ

سلام به تو که نمیدونم چه جور ُ چه وقت با وبلاگت آشنا شدم ..
خواننده ی شعرهات نبودم شاید .. ولی عطر موسیقی تو هر بامداد خاطره ی روزهایم شده .خصوصا این اواخر که بیشتر با دل من مانوسه ...
شاید باور نداشته باشی که هر بامداد .. پس از روشن شدن نور این اتاق خالی .. اولین صدای آشنا ، صدای نوای موسیقی اینجاست .. دلم نمیخواد هیچ وقت گمش کنم .. ازش یه دنیا خاطره دارم و یه دنیا دلتنگی برای روزهای نیامده ای که به زودی میرسن ...
ممنونم که تو این روشنای خاطر آشوب جاودانه شدی برای من ..
سپاس .. سپاس از دوستی که نمی شناسمش ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد