-
عاشورایی
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 08:26
به ماه بنیهاشم مشک بر دوش... مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شقالقمر نشان بدهد تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد شیهه در شیهه اسب وگرد وسوار،آسمان مکث کرده تا چه کند؟ خیمه در خیمه گریه می شنود ، آب را شعله ور نشان بدهد؟! مشک لبتشنه گرم زمزمه شد، گریههای رقیه در گوشش تا که یک دشت لالهعباسی، غرق خون...
-
غزلی از من در وبلاگ عشق علیه السلام
شنبه 13 آذرماه سال 1389 11:34
به: علیرضا قزوه و شکوه عارفانه غزل های به یادماندنی اش شاعر تو چه می بینی، در معبد هندوها؟! پژواک وداها را، با چرخش گیسوها از تاج محل بنویس، از سند غزل بنویس از ساحل جمنا بین، دریاچه ای از قوها! داری چه می اندیشی؟ شوری ازلی در کوه! از قله فرود آ با، موسیقی کندوها! از جلوه ی طاووسی، در جنگل رنگارنگ خشکش زده نقاش و ،...
-
درنگی درسی رباعی
شنبه 6 آذرماه سال 1389 09:14
درنگی در سی رباعی همه چیز از سه ماه پیش شروع شد وآن هم از یک اتفاق ظاهرا معمولی. یک شب شاعر توانمند خوزستانی برادر عزیزم مرتضی حیدری آل کثیر رباعی زیبا ودردمندانه ای را برایم پیامک کرد که سخت به دلم نشست. رباعی با حس وحال حسرتگرایی به روزهای تقسیم شهادت بود که زخم صدای سردار سرمست«روایت فتح»در پرده پرده اش موج می زد...
-
دورگلدسته
جمعه 21 آبانماه سال 1389 20:46
دور گلدستــــه ی شـــهیــدت دیـــــد بال بال کبـــوترانــــــت را محــو گلدسته ناگهــان حــس کرد گونــه هــایـش نم اذانت را خــوش به حــال کبـــوتران شما چه فــرودی شنـــیدنی دارند! می شــود با فرودشان حس کرد کوچه در کوچه آســمانت را! همـــه ی آفــتاب گردان ها رو به سـمت ضــریــح وا شـــده اند جلـــوه ی کوچــکی ســت...
-
دلم می خواست...
جمعه 21 آبانماه سال 1389 20:45
به محمدکاظم کاظمی واندوه حماسی سروده هایش دلم می خواســـت می شد شاعر همسنگرت باشم پس ازآن شـــروه خــــوان بی نشان کــشورت باشـم! دلـــم مــــی خـــواسـت درچـــشم ترت دریابـــــیاویزی و مـــــــــن ســاحل نشیـــن غــربت پهــناورت بـــاشم می اندیشی به گل های شهید «بلخ» و می خواهم مســــافر با تو تا مــــــرز شقــــایق...
-
دو غزل...
جمعه 21 آبانماه سال 1389 20:42
دو سال پیش در کنگره شعر پایداری که در بندرعباس برگزار شد با غزلسرای خوب و پیشکسوت نیشابوری شاعر زیبایی ها خدابخش صفا دل آشنا شدم . این آشنایی به ارادتی عمیق تبدیل شد .ایشان هم به من لطفی سرشار دارند اخیرآْ غزلی از من را با محبت بسیار پاسخ دادند که به پاس مهربانی آن شاعر ارجمند و زلال اندیش غزل خود را باغزل زیبایی...
-
خشم سیلاب
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1389 09:11
خشم سیلاب خشم سیلاب فرو ریخته بر پنجره هایت که گرفته است از آن زخم ،شهیدانه صدایت بغض در حنجره ات دود شد و سمت افق رفت واز آن ابرترین سمت زمین گشت هوایت با توام حس معطر!بت کشمیری حافظ! دفتر تازه ترین های دلم باد فدایت ! دارد «اقبال»می آید مگر از جادهء لاهور جستجو می کند از شهر خموشان رد پایت مرغ آمینی از آن ناحیه ای...
-
انار روضه دار السلام
شنبه 27 شهریورماه سال 1389 21:48
در محکومیت آتش زدن قرآن کریم توسط خفاشان شب پرست کجاست آیه «برداسلام»در آتش صدای کیست می آید مدام در آتش ؟! ورق ورق ورق آیینه لای شعله،کبود کتاب عشق ،خدایا تمام در آتش؟! میان وحشت آن لحظه،بال بال زدند هزار چلچله از پشت بام در آتش صحیفه گل سرخ است یا که افتاده انار روضه دار السلام در آتش؟! توراچماند بجز لعن آسمان...
-
مزرعه ی بیقرار
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 10:10
هلال عیدبه سمت زمین تبسم کرد وسیر مزرعه ی بیقرار گندم کرد درنگ کرد کمی بعد رنگ ماه پرید کشید صاعقه کبریت و فکر هیزم کرد! چقدر مزرعه در اضطراب دود شدن چقدر گریه بی اختیار-گندم کرد سپس مسافری ازسمت جاده ی ازلی «الست» خواند و خودش را میان ماگم کرد نگاه کرد به آفت نشسته خرمن ها چه عاشقانه به گوش زمین ترنم کرد مرور کرد به...
-
در سوگ حضرت مولا (ع)
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1389 14:41
مولای آیینه ها مولای آیینه ها کو؟ می ترسم ایمان بمیرد در گرگ و میش سحرگاه، مفهوم انسان بمیرد فردا که دست وقیحی، فرقش به خون می نشاند در کوفه بی شکوفه، آواز باران بمیرد در خاک، ذوق شکفتن، صحرا به صحرا بخشکد در این کویر عطشناک، روح بهاران بمیرد آن پنج فصلی که دستش تقسیم کرد آسمان را نگذاشت ابر کریمش رودی پریشان بمیرد آن...
-
کدام آدینه؟
دوشنبه 11 مردادماه سال 1389 21:54
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 چه خواهد کرد با من شیه ی اسب ظهور اینجا؟ تب کوه و هیاهوی پلنگان جسور اینجا سرم پایین می افتد روی دوش شهر می گریم چه خواهد شد خدایا ساعت صبح ظهور اینجا؟ نرید ان نمن... دارد می آید شب، که می خواند؟ عصایت را بزن بر کوچه های سوت و کور اینجا می آشوبد سکوت شهر را مردی که...
-
آسمان وضع بدی دارد
جمعه 1 مردادماه سال 1389 20:37
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 زمین دور تو می چرخد چه شوق ممتدی دارد کدام آدینه تا آواز آمد آمدی دارد نیستان در نیستان، این مزامیر زبور کیست؟ به آهنگی حجازی نغمه های ممتدی دارد چه فرقی می کند، انجیل هم رد بهار توست کلیسا با تمام شوق، زنگ معبدی دارد از آن بالا ببین صحرا به صحرا خشکسالی را چقدر...
-
بچرخ ساقی مستان
پنجشنبه 24 تیرماه سال 1389 21:35
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بچرخ ساقی مستان،می طهور بریز و قرص ماه به پیمانه ی بلور بریز " شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست " " بهار توبه شکن شد" هوالغفور ـ بریز! چقدر قل قل انگوری اش اهورایی ست برای من می مردافکن غیور بریز عبای من شد از این لحظه رهن میکده ات شرار تاک بر...
-
سرانگشتان خیسی پشت شیشه *
پنجشنبه 13 خردادماه سال 1389 17:00
دفتر دوبیتی های شاعر خوب و جوان بوشهری حسین میدری تحت عنوان «شکوفه زیر چاپ سنگ» بتازگی روانه بازار کتاب شده و در دسترس اهالی دل و درد و شروه و دریا قرار گرفته است. این مجموعه دربرگیرنده 198 دوبیتی از این شاعر صمیمی و دردآشناست که سرشار از دغدغه های نوآوری است. پیش از این پاره ای از دوبیتی های زلال و زیبای حسین میدری...
-
درباره مجموعه پرندگان پراکندهاند انسانها
شنبه 8 خردادماه سال 1389 22:15
غزل به لهجه دریا جام جم آنلاین / هاشم کرونی: نوشتن از فرهنگ و مفاهیم حوزه فرهنگ، ازجمله عرصه ادبیات و هنر و خاصه شعر، بدون توجه به مفهوم محیط و بدون در نظر گرفتن نگرههای بومی، ما را به نتیجه قابل قبول نمیرساند یا دستکم تصویری کامل و جامع به ما ارائه نمیکند. در تعریف فرهنگ نیز به این مساله توجه خاصی شده است. اصولا...
-
ترکیب بند رضوی
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 11:35
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 این بوی توست بر کلماتم وزیده است شعرم به سایه سار عبایت رسیده است آهوی بی قرارم و این شعر سر به زیر جز گنبدت که سایه امنی ندیده است یعنی که در ادامه به خورشید می رسد آغشته با دعای کدامین سپیده است! «دعبل» نشسته در هیجان کبوتران آهسته گرم زمزمه ی یک قصیده است چرخی...
-
صدای مبهم بالی ست، خانه می رقصد
پنجشنبه 12 فروردینماه سال 1389 20:26
و خم شد آمنه، روی سپیده را بوسید گل محمدی برگزیده را بوسید فقط ورق ورق آیینه روی دستش بود چقدر معجزه در چشم های مستش بود و خواند با هیجان، فصل صفر تکوین را الست های سفرنامه نخستین را و دید مزرعه گندم است و عصیان ها و سایه روشن قالو بلای انسان ها در آن مکاشفه حس کرد زخم گندم را هوس هوس هوس آنجا هبوط مردم را نگاه کرد به...
-
دو غزل تازه با حال و هوای نیشابور
سهشنبه 4 اسفندماه سال 1388 23:05
هی ورق می زنی غزل با من روبرویم نشسته ای انگار، هی ورق می زنی غزل با من با خودم فکر می کنم که غزل، هیجانی ست از ازل با من تب چنگیز بر نشابورت، هی لگد خورده باغ انگورت تو ولی عاشقانه می خوانی، غزل تازه چون عسل با من چمدانت پر از ترانه شوق، می بری با خودت به کودکی ام مانده از جشن بادبادک ها، کوزه ای از اتل متل با من...
-
نگاهی به ذهن و زبان انصاری نژاد در «پرندگان پراکنده اند انسان ها»
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1388 20:45
ساعت احساس، سر وقت زنگ می خورد امراله حاجب ـ هفته نامه دریای جنوب «نوشتن در مورد شعرهای محمد حسین انصاری نژاد آنقدر برایم سخت است که اگر بخواهم آسمانی را به تماشا بنشینم باید ننوشتن را بر نوشتن ترجیح داده و مثل وصف یک روز بارانی با آن خیابان های مه آلود سکوت کنم». از مقدمه کتاب « پرندگان پراکنده اند انسان ها» پیشانی...
-
شاعر گره خورده با موج
شنبه 25 مهرماه سال 1388 21:37
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 دور از تو دل می سپارم، چون ابر، نم نم به دریا این جاده ها می رسانند، روزی تو را هم به دریا انگار از صبح خلقت، شاعر گره خورده با موج یا چتر دلتنگی اش را، گسترده آدم به دریا دیشب که حزنی صمیمی، روی سرم سایه افکند آوار کردم دلم را، سنگین تر از بم به دریا وقتی شب از...
-
می خواستم که...
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 09:59
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 می خواستم که با تو بخوانم غزل نشد چشمت نریخت بر کلماتم عسل نشد می خواستم که این غزل تازه ام شود مانند چشم های تو ضرب المثل نشد وقتی که «روح قدسی حافظ»مدد نکرد دستی زدم به دامن شیخ اجل نشد از کوچه باغ نرگس شیراز رد شدم محصولم از طراوت شان یک بغل نشد گفتی که سخت...
-
دو غزل تازه
پنجشنبه 12 شهریورماه سال 1388 19:06
از سفر از سفر برگشتم اما در دلم حس غریبی است در غروبی خسته، دلتنگ غزلهای نجیبی است از سفر برگشتم اما از شما پنهان نماند قسمت این برکه، قوی بی نهایت ناشکیبی است می نویسم از مترسکها در آغوش علف ها جاده از گنجشکها غرق هیاهوی عجیبی است می نویسم از شما ای همسفرهای همیشه چشمهاتان فرصت اردیبهشت باغ و سیبی است رو به سمت...
-
تمام کودکی اش...
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 21:37
شبیه کودکی اش گاه گاه میگرید چقدر زل زده در چشم ماه میگرید ببخش دست خودش نیست بچه است پدر! شکسته شیشهی همسایه آه میگرید زنی گذشت از این کوچه... مادرش... افسوس به خود میآید از این اشتباه میگرید! زنی که روسریاش را فرشته میبویید به روی صندلی ایستگاه میگرید غروب، مدرسه تعطیل شد کجاست گلم! دو چشم مضطرش بین راه...
-
برای شهیدیه*
شنبه 10 مردادماه سال 1388 09:11
در بازگشت از میبد ای شهیدیه که هم صحبت دریا شده ای و مرا سبزترین سمت تماشا شده ای پشت دیوار تماشای تو طاووسانند جلوه زاری تو، چه رویایی و زیبا شده ای تهی از مستی سرشار نباشی که شگفت ریشه در شور سحرزاد، شکوفا شده ای نفست سبز که آیینه به دست آمده ای نفست سبز که یکدست سحرزا شده ای کوچه هایت پر موسیقی شب های کویر پرده در...
-
معرفی یک مجموعه شعر
شنبه 20 تیرماه سال 1388 20:43
دکتر داود بیات معرفی مجموعه شعر : یک باغ زخم تر سروده : جناب محمد حسین انصاری نژاد ناشر : موسسه فرهنگی همسایه چاپ اول : 13 77 تیراژ : 2000 جلد قیمت : 2500 ریال این مجموعه 67 صفحه است و در بر دارنده 25 غزل و دو مثنوی است . با اینکه بیش از یک دهه از انتشار این مجموعه گذشته ولی زبان و نگاه این شاعر گرامی همچنان طراوت و...
-
جاده نارنج ها
جمعه 8 خردادماه سال 1388 16:21
به: زکریا اخلاقی جاده سرگردان، مسافر با تمام بی قراری زیر لب می خواند از کوچ پرستوی بهاری باز صحرای تهی از بال بال قاصدک ها آسمان قحطسالی، آسمان بی قناری خسته از انبوه مردابی شدن های پیاپی خسته از اندوه تکرار هزاران زخم کاری کوله بارش را به زخم شانه هایش می فشارد در خودش می پیچد از هرم نفس های اناری چشم می دوزد به بهت...
-
غزل کاشی ها
پنجشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1388 17:58
محو در گسترهی آبی نقاشیها غزلی چیده ام از زمزمهی کاشیها باز در خلسهام آواز «بنان» میپیچد حافظ آهسته مرا برده به خوشباشیها بر سرم سایهی ابر کلماتی است شهید شب رویایی شاعر شدن کاشیها! شب گل انداخته ازجلوه ی طاووسی تو یاقلم موی تودرپرده ی نقاشی ها ذفترم باغچهای نرگس شیرازی توست کار چشمت شده سر مشق غزلپاشیها!...
-
از دریا
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 22:46
توبه بایدکردشاعر،فرصت آبی تری نیست ابرهای گریه راتصمیم خورشیدآوری نیست بی صدامی افتدازتقویم هاهرروزبرگی پلک تا بر هم زنی ناگاه برگ دیگری نیست کوچه باغ اطلسی های سحر همسایهی توست حیف بر سجادهات فانوس اشک پرپری نیست سهمت از صحرا به غیر از لالههای حسرت آگین درکت از دریا بغیر از حیرت پهناوری نیست! سالها تعطیل کردی...
-
شکوه اساطیر
جمعه 21 فروردینماه سال 1388 21:40
شاعرتر از سال پیشی، مجنون ترم از همیشه در بندر چشمهایت، «مفتون» ترم از همیشه امسال هم مثل فایز، شبگرد عشق پریزاد با شروه ی نی لبک ها، افسون ترم از همیشه وقتی غزل می سرایی، هم بغض زاینده رودی می خوانمت موج در موج، کارون ترم از همیشه بر شانه ام زخم هایی است، غرق شکوه اساطیر با صد شقایق جراحت، گلگون ترم از همیشه زخمی که...
-
شب عید
دوشنبه 3 فروردینماه سال 1388 21:25
شب عید آتشی بر خرمن اسفند خواهی زد به فروردین چشمانت مرا پیوند خواهی زد برای آن که فروردین شود اسفند چشم من قدم بر پشت بامم با گل و اسپند خواهی زد دلم دور از تو گلدان ترک خورده است میدانم ترک های دلم را با نگاهت بند خواهی زد تمام لحظه های من تهی از آب و آیینه است بگو بر ظلمت یخ بستهام لبخند خواهی زد؟ کدام ابر سترون...