به حنجره ی به خون نشسته ی شاعر شجاع بحرینی آیات القرمزی
این حق توست حق غزل گفتن از بهار
شب خوانی مکاشفه ای روشن از بهار
وقتی که شهر در قرق زرد گرگ بود
می خواستی اجازه ی گل چیدن از بهار؟!
با دست بسته، دستخوش تازیانه ای
ننویس خواهرم پس از این اصلن از بهار !
خواهر! تمام باغ لگد کوب تانک هاست
خواهر! کفن بدوز نخ و سوزن از بهار!
شلاق، حکم وحشی آل یزیدهاست
این وحشت همیشه ی اهریمن از بهار
از دور دست تپه ی زیتون می آوری
شعری شبیه وسعت یک خرمن از بهار
در شهر، روی دست تو تقسیم می شود
زنبیل های پونه و آویشن از بهار
از پشت آن دریچه ی مسدود گوش کن
در کوچه ها ترنم مردوزن از بهار
تا خواب« یک ستاره ی قرمز» نوشته ای
فانوس های یخ زده شد روشن از بهار
ای آیه ی شهید رسولان غزل بخوان
در بحر خون خوش است تتن تن تن از بهار
می خواهم از شما بنویسم اگر چه دیر
گسترده شد قلمرو چشم من از بهار
سلامِِ
زیبایی این غزل من را به شگفتی واداشت...
هو
سلام
نخلصیم حاجی...
خیلی خوب بود...خدا بهتون خیر بده...
ایام شهادت حضرت صدیقه ی طاهر تسلیت...
همیشه یا علی مدد.
همدل صمیمی جناب انصاری...شاعر دریا وکویر
.................
به خلوت تنهائیم خوش آمدید
..شهادت مظلومانه کوثر ولایت حضرت فاطمه اطهر س تسلیت
............
آنکس که به علم وحلم چون دریا بود.....آثار ستم به بازویش پیدا بود
اومعنی ِ واژه واژه ی مظلومی ست.....اوزهره ی حق فاطمه ی زهرا بود
........
زن بود ولی زمـــــردها بالاتر.......فریاد وی از نبرد ها بالاتر
پنهانـــــی ِقبر فاطمه در عالم....از جمع تمام دردها با لاتر..........شعر ها هاشمی زاده
.........
بیـا ای هنفس باهــــم بمانیم.......اگر چه یک نفس باهم بمانیم
برای هم در این بی تکیه گاهی....زمان گرشد قفس با هم بمانیم.
.........
ای کاش چند سطری ازسابقه وشکل مبارزتی این بانوی مبارز هم مینوشتید..چقدر بهار بهانه خوبی برای شکفتنی دیگر شده
است...غزلی بسیار باطراوت با خمیر مایه ی حماسه و فریاد بلند مظلومیت اکثریتی مظلوم که در محاصره اقلتی مستبد در اسارتند..اندیشه های متعالی وبلند نظر که که لبریز از احساس و مضامین لطیف ومحکم و تعابیر وتصویر گری های نوشکفته...وزبانی صمیمی و وساختاری تازه و زلال و معطروتعبیران بسیار قوی ومحکم ..ارزشمند وحماسی...همسو باشعر پیشرو انقلابی زمان بود...که از زمزمه آیین غزل حماسی لذت بردم..کاش به سایت ها ووبلاگهای اونجا هم ارسال میفرمودید
در شهر، روی دست تو تقسیم می شود
زنبیل های پونه و آویشن از بهار
از پشت آن دریچه ی مسدود گوش کن
در کوچه ها ترنم مردوزن از بهار
**سلام. خوب و خواندنی و شوق انگیز بود . درود بر شما. **
می خواهم از شما بنویسم اگر چه دیر
گسترده شد قلمرو چشم من از بهار
سلام بر حاج آقا
استفاده کردم
خدا رحمت کند این شهید عزیز را
لعنت بر هر چه ظالم است
بدرود
زیبا بود جناب انصاری عزیز
و زیباتر و رساتر اینکه تقدیم شده بود به شهیده شعر و شعور بحرین
دست مریزاد شاعر و التماس دعا
سلام بزرگوار. شعر زیبایی بود. من فکر نمی کردم بشود به این زیبایی گفت. اما شما به خوبی ازپسش برآمده اید.
من یک مثنوی گفتم برای بحرین. اگر نظرتو.ن را بشنوم ممنون میشم.
سلام شاعر!
غزل زیبایی بود و زیباتر اینکه از درد و رنج انسان گفته ای
در پناه بهار!
سلام و درود
برادر عزیزم بسیار دردناک بود این واقعه و در شعرتان نیز این غم را با تمام وجود احساس کردم .
روحش شاد
درود استاد.
دست مریزاد. واقعا زیبا و متعهدانه است.
جز آفرین چه می توان گفت.
پاینده باشید.
باسلام. شما هم مثل من واغلب شاعران بهارزده شده اید واین عجیب نیست...
من هرهفته به وبلاگ عالی سر میزنم وسرمست از زلال سروده هایتان میشوم. غزل برای القرمزی بسیار فاخر و دلنشین است.سربلند باشید.
سلام
بسیار دلنشین بود.
...
ایام شهادت بانوی دوعالم رو تسلیت میگم..
یا علی
سلام برادر
برای آیات القرمزی هرچه بنویسیم کم است که نامش شهادت را به یاد می آورد.....
زیبا بود اگرچه می دانم با عجله نوشته بودید.
بهتر نیست؟"در بحر خون خوش است غزل خواندن از بهار"
با مهر
متاسفانه وبلاگ من با برنامه اینترنت اکسپلورر باز نمیشه.البته بیشتر کاربران با برنامه موزیلافایرفاکس کار می کنند که سرعتش هم بهتره.می تونید نصبش کنید.
سلام
خیلی زیبا و منحصر به فرد با همان قلم تصویر آفرین . انصافا مفاهیم و اندیشه هایتان در قالب تصویر های زیبایی که آفریده اید، دلنشین و تاثیر گذار شد ه اند. لذت بردم .
ziba bood......
در مورد این شاعر ارزشمند وانقلابی بحرینی از طریق همان لینکی که فرمودید اطلاعات کاملی کسب کردم..از محبتتان سپاسگزارم
سلام اقای انصاری عزیز
ستاره سهیل
کم پیدایی؟
ایام فاطمیه س رو تسلیت عرض می کنم
شعر زیباتون رو خوندم زیبا بود هر چند کمی با عجله نشوته شده بود
خدا به این بانوی بحرینی و باقی شیعیان صبر عنایت کنه
خدا خاندانهای دیکتاتور عرب رو لعنت کنه
در پناه خدا سالم وسلامت باشید
سلام
روحش شاد
سلام
استاد
اگر دعوتتان نکردم به خاطر این بود که مدتی به بیماری و دردی مبتلا شده بودم و عمل جراحی مختصری روی این حقیر انجام شد که مجال و حال اطلاع نبود
ممنون از این هم پیمانی تان و همدلی
غزلتان هم دوچندان زیبا بود
هم موضوعش و هم استواری اش
باز هم تشکر
علی علی...
سلام برادر عزیز
قشنگ بود و خواندنی.
احساس تازگی کردم. خدا خیرت بدهد برادر.
"شمر همین آل خلیفه است"
سلام. با یک کار برای بحرین به روزم و منتظر نظراتتان. یا حق
سلام بر حاج آقای بزرگ خودمان .اگه بوشهر آمدید خبر کن بیاییم به دیدنتان.
خواهشمندم آدرس وبلاگ شهید انجم افروز رو به پیوندهاتون اضافه نمایید.
سلام
یکی از وبهایی را که از آن خود می دانم؛ وبلاگ شماست.
چون شعرتون از جنس درده....
نفستان مسیحا باد.
سلام جناب انصاری غزل خوب و قابل تاءملی است البته من تعبیر زرد گرگ رو زیاد نپسندیدم
سلام پسرعموی عزیز
زیبا بود.آفرین
سلام حسین
من هم بروزم
سلام و آفرین به شما
سلام.....................
استاد بی شک شما یه نابغه اید.......مقل هلو با کلنات بازق می کنید ......یهتون تبریک می گم....شما کم نظیرین استاد جونم.....
من هم به شعری از نوع رهایی منتظرتونم
خیلی دوست دارم اخرین کاذمو بخونید
سلام دوست عزیز وبلاگ بسیار زیبایی دارید
از اونجایی که شما رو مشتاق و علاقمند شعر وادبیات دیدم اگرمایل باشید در وب سایت ( بزرگترین گروه شعر ایران )
به جمع شاعران و شعر دوستان ما بپیوندید // منتظرتون هستیم
باتشکر
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
با احترام دعوتید به گذر از ناسوت
منتظر نقد و نظرتون هستم
[گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل]
سلام استاد جان
خیلی ارادت داریم.
انتشار کتاب جدیدتان را تبریک میگویم.
انشاالله همیشه موفق باشید
یا حق
سلام.
ممنون که از ایشون نوشتید.دلم گرفته بود.
سلام
کوچه به روز شد...
سلام
به روزم با /تو باید کشته شوی/
و منتظر نقد و نظر شما
تو را من چشم در راهم...
سلام و خدا قوت . لذت بردم ولی یکی دو تا نکته را لازم دیدم بیان کنم:
دو مصراع بیتی که در آن "زرد گرگ " آمده به هم مرتبط نیستند. زردگرگ وصله ی ناجوری برای آن است.
دوم این که همه در جنگ 72 ملت فکر می کنند بر حق اند. و جالب این است که هیچ کس هم ذره ای احتمال نمی دهد شاید دارد اشتباه می کند. ادیان راه هایی برای نجات انسان هایند و رسالت ما بیان حقایق است- که البته شاید درست باشد- خداوند می فرماید بیشتر مردم ایمان نمی آورند. از عالمان انتظار می رود اندیشه ها را نقد کنند، نه شخصیت ها را نفی. چه بسیار چیزها که تا دیروز به آنها اعتقاد داشتیم و دیگر نداریم. بی تردید سبز ها هم این قدرها نادان نیستند که امریکا چشم و چراغشان باشد و گمان کنند خاطرخواه آنهاست. متاسفانه آنچه را می خواهیم می بینیم نه آن چه را که باید. در روزگاری که شاید به کامت نباشد، برای آزادی بیانت جان خواهم داد.
سلام.
شعر بسیار زیبایی بود.
وبلاگ خیلی پرباری دارید.
امیدوارم همیشه موفق بباشید.
با سلام
وبلاگتون خیلی خوب بود آدم رو تو یه حس و حال دیگه می بره
خسته نباشید