این روزها فقط به سفر فکر می کنم
غرق هزار زخم جگر فکر می کنم
ماشین می آیدوغزلم کم می آورد
ماشین می آید وچقدر فکر می کنم
دستم چقدر با چمدان تیر می کشد
وقتی به چشم خیس پدر فکر می کنم
درپیچ پیچ تندو نفسگیر دره ها
با سوسوی چراغ خطر فکر می کنم
از پشت شیشه ی اتوبوس آه می کشم
حس می کنم که آینه تر فکر می کنم
بر کومه های کاهگلی خیره می شوم
تا قریه مان کپر به کپر فکر می کنم
مادر نشسته قد سفر گریه می کند
آتش گرفته ام به نظر فکر می کنم
زل می زند به صندلی خالی خودش
احساس می کنم دو نفر فکر می کنم
چادر نماز اوست که گسترده یا که بر
پرهای نرم شانه به سر فکر می کنم
این جاده ی شمال برایم جهنم است
دارم به چشم شور خزر فکر می کنم
کوچ است کوچ، قسمت ما بی ستاره ها
هر نیمه شب به دور قمر فکر می کنم
اینجا چقدر عقربه ها نیش می زنند
اینجا چقدر خون جگر فکر می کنم
رمضان ماه خدا
ماه رمضان آمد و شوری بسرم رفت
از ذکر و دعا بهر خدا بال و پرم رفت
عاشق شده ام تا رخ دلدار ببینم
از شب به سحر خواب ز چشمانِ ترم رفت
از وعده ی قرآن و شب قدر عنایت
از بنده ی عاصی زهلاکت گذرم رفت
ای ماه خدا در طلب یار چه حاصل
بعد از رمضان توشه قابل ، خطرم رفت
خوشحال که این ماه خدا سفره ی اعلاست
از توشه ی این ماه امین خوابِ سرم رفت
ژولیده و پژمرده شدم تا رمضان شد
گویی سر سودای جهان از نظرم رفت
افطار که آمد شکمم خیره و مجنون
احسنت به این صبر و هنرهمسفرم رفت
هنگام که آیات و نشانه ز سر لطف
زان دل که هوایی شدو، از جسم ترم رفت
ای سید عاشق رمضان کوچ دل ماست
قشلاق که شد سبزی ارض از نظرم رفت
سلام .
احساسم می گوید غزل های دیگر دیگر گون بودندُ اگر چند این غزل هم بیت های دلنشین داشت . این گونه قوافی و ردیف ها معمولا خلاقیت را شعله ور می کنند ولی صمیمیت راکم می کنند. احساس می کنم بیت ها چندان به هم مربوط نیستند و گاه معنی برخی ازآن ها را نمی فهمم. بارها این غزل را خواندم ُ نمی دانم چرا بیت ها می خواهند از هم فرار کنند ُ مثل کندویی که در آن چوب فرو کنید . اولا این احساس من است . دوم این که چه کسی می تواند همیشه ناب بسراید؟! موفقیت شما دوست شاعرم را آرزو می کنم. امید دارم شعر را هم پشت سر بگذارید و از رفتن نمانید.
دست مریزاد دوست عزیز
خسته نباشید
سلام ودست مریزاد....
باسلام و احترام فراوان؛
وزارت نفت در 6 سال اخیر، دوران رقت باری رو پشت سر گذاشته و تنها در بخش تولید نفت خام، در حالیکه اکثر کشورهای عضو اوپک رشد تولید رو تجربه میکنند، تو این شش سال، میزان تولید نفت خام ایران از 4 میلیون و 200 هزار بشکه به حدود سه و نیم میلیون بشکه در روز کاهش یافته! یعنی فقط در همین امروز، حدود 70 میلیارد تومان فقط در همین یک قلم ضرر میکنیم، تازه اوضاع در پارس جنوبی هم که شرم آوره. پارس جنوبی، بزرگترین میدان گازی جهان که بین ایران و قطر مشترکه مساحتش از کل مساحت کشور قطر بیشتره ولی با این حال، میزان استخراج گاز توسط قطری ها، دو و نیم برابر بیشتر از ایرانه!!!
با این مقدمه ممنون میشم حضرتعالی و دیگر دوستان درخصوص معرفی رستم قاسمی برا وزارت نفت در "مردکاغذی" اظهار نظر فرمایید.
با سپاس فراوان؛ چشم انتظاریم.
بدرود./ج
سلام دوست
به روزم و چشم در راه...
سلام دوست عزیز...به دنبال قطعه ادبی برای ماه مبارک بودم..سر از سایت شما در آوردم...دیدم نام مبارک رمضان را در یک شعر که برای مادر مرحومت سروده بودی..آورده بودی...چه زیا گفته بودی..خصوصا همان بیت را...
برادر یک خواهش از شما دارم.. یک شعر هم درباره وضع بی حجابی بگو که وقتی بی حجابها بخوانند متوجه ژلیدی کارشان بشوند...با زبان شعر و هنر بهتر از زور و اجبار نتیجه می گیریم...یک یا علی بگو...اگر این شعر را گفتی خبرم کن
اشعارت و اقعا زیبا هستند
سلام
با مطلبی نه چندان شعر بروزم
تقدیم به نجمه حیدری عزیزم خواهر دبیر سابق اتحادیه اسلامی دانشگاهیان افغانستان
نجمه عزیزم دلتنگت هستم و شبهایی را که تا صبح در اغوش هم بودیم را و خاطراتم با تو را فراموش نخواهم کرد
بار دیگر به اغوشم برگرد مهربانم
سلام رفیق
سه جاش خیلی حال داد:
تا قریه مان کپر به کپر فکر می کنم
و : دونفر گریه می منم
و: چشم های شور خزر ...
افرین !
بیا فوران
اینجا چقدر عقربه ها نیش می زنند
اینجا چقدر خون جگر فکر می کنم
درود و سلام. زیباست..............
سلام شعری بسیار زیبا و دلنشین بود
داستان آدم برفی را در وبلاگم بخوانید به روزم
درود خداوندگار زیبایی بر شما
تارنگار "پهلوی پارسی" با هفت پهلوی چشم براه آمدن شماست،
مهرتان پرفروغ و پاینده...
سلام
وبلاگ قشنگی داری
سلام عزیز
.......................................................................
هنوز هم که هنوز است ، روسری داری
و چشم من به حیای تو بستگی دارد
*
وبلاگ مصرع ابرو با :
دوتا غزل صمیمی
نقد مجموعه مصرع ابرو توسط آقای میرزایی
و سه لینک بروز شده
و دانلود مجموعه شعر سکسکه های یک مست
بروز شد .......
منتظر حضور و نقدتونم
تشریف بیارین
نادعلی
باسلام.حلول ماه مبارک رمضان را تهنیت میگویم.بزرگوار!آیا شما روی وبلاگتان موزیک گذاشته اید؟توقفی کردم صدای موزیک ملایمی به گوشم رسید.شاید دستگاهم قاطی کرده است.به هرحال من از وبلاگهایی که موزیک میگذارند بشدت بیزارم چون اگر صبح باشد خانواده از خواب می برند و حواس خودم هم برت میشود.
مثل اینکه این روزها نسبت به گذشته کم کار شده اید.سرفراز باشید.
سلام
با یک غزل و یک رباعی به قول معروف "نامردی" اومدم
منتظر نقد و نظرتونم...
ای سرخوش از شهد مستی، ای مست فرزانه ی دل
کولاک کـــــردی چـــــه زیبا، در بــزم مستانه ی دل
از پا نـــــه هرگز نشستی، پیمان نــه هرگز شکستی
-عهد الســـــتی که بستی، پیمـــان مردانه ی دل-
از نور خورشـــــید عرفان، با شور ایمان چه آسان
بر کف نهــــادی چو مستان سر را به شکرانه ی دل
ققنوس از آتـــــش هراســـــد؟ هیهات خوشتر نوازد
زاتـــــش مگـــــر دارد آیــا پروا؟ نه، پروانه ی دل
بازنـــــده آن کـــــس بُــوَد کو جان را نبازد به جانان
نی آنکـــــه با جـــــان پـــــذیرد انـــدرز رندانه ی دل
سجّـــــاده آیـــــا نبــــــاید بــــر خـــــود ببالد مداوم
سرشــاراگر شــــد نمـازت از فیض میخانه ی دل؟
ماننـــــد امــــــواج دریا مـــــی آفریـــــدی تلاطـــــــم
در جشـــــن و پاکـــــوبی جان در رقص جانانه ی دل
خوش می نشیند به دلهـــــا، اندرز نابی که دادی:
ویروس شیـــــطان نگـــیرد یک وقت رایانه ی دل!
با عزم راســـــخ اگر جـــــان اخـلاص را پیشه گیرد
شـــــک من ندارم دهــــد حق پیوســته یارانه ی دل
گفتـــــم: ز ناســـــوتم آیا راهــی به لاهوت باشد؟
گفتی: کـــه ره می تــــوان یافت امّا ز پایانه ی دل
گفتم: که درعشقبازی هیچیت ره توشه ای هست؟
گفتی: بحمـــــد الله آری «انــدوه سالانه ی دل»
گفتم: که باور ندارد عقـــــل اینچـــــنین عشقبازی
گفتی: که ســـــامان ندارد ماننــــــد سامانه ی دل
گفتم: که با ما نگوئی معشوقه با تو چه کرده است؟
گفتـی: که معشـــــوقه با من؟! تاراج کاشانه ی دل
«رندانه آخـــر ربودی، جامـــی زخمــخـــــانه ی دل»
«خونـین چو برگ شقایق، رنگین چو افسانه ی دل»
من هم بدون کله و سر فکر می کنم
عقلم برفته جای دگر فکر می کنم
فکری نمانده است برایم بدین سبب
بر ناقصی عقل بشر فکر می کنم
وقتی که هر که هست همه بی بصیرتند
بر این نگه ز راه بصر فکر می کنم
ماییم ما نگاه و دگر هیچ نیستیم
بر گوسفند بی شر و جر فکر می کنم
ما کیستیم همه مرد خانه ایم
بر مردمان صبر و ظفر فکر می کنم
وقتی که من به خانه خود در اسارتم
بی خود به راه و سیر و سفر فکر می کنم
بهتر که کاه خود بخوریم و در این طریق
چون رهروان رویم به در، فکر می کنم
شاعر تو خود اسیر غزلناکی خودی
باید زخود روی به سفر فکر می کنم
سلام استاد
ارادت بی انتهاست همیشه
فرا رسیدن ماه عبادت، تزکیه ورحمت واسعه ی حق..رمضان المبارک بشما روزه دار عزیز و بزرگوار تهنیت....امیدوار از لحظه لحظه این ماه پر برکت با لطف الهی به عنایات خاصه،و کرامات آن به فیض کامل بقرسیم
...............
سلام عزیز بزرگوار جناب انصاری
.........
هردوغزل بیار صمیمی ومعطرت که بوی دریا وشرجی وگرمای جنوب داشت وشاعر باهمه دغدغه هایش در کویر باز دلبستگی اش را به جنوب وبخصوی وطن گرماخیزش که بوی دریا ورطب میدهد ودل بیقرایش بال بال میزند به عوامل دیگری نیز چون اسکله تا دل به دریا یبزند...از آرامش ساحلی اش که با هیچ سرسبزی وجگلی معاوضه نمیکند ودوری از دلبستگی های خانوادگی که گرد وغبار تنهایی اش هنوز بر چهره غریبی شاعر نشسته است.....اما شاعر ی به این وسعت نظر با سعر کند با توانایی های طبع گهر بارش. هرچه بیشتر کویر ودریا را بهم پیوند بزند ودر فضایی تازه تر با اندیشه ای نوتر وغیر تکراری تر به فضایی بامضامینی وسیعتر را به تصویر بکشد...چشمیبه پشت سر وده ها چشم به جلو داشته باشد
با سلام.ای دوست مهربان! یک بار دیگر هم خدمتتان عرض کرده بودم که بخش موزیک در وبلاگ عالی -حتی اگر از بهشت هم باشد-مخل آسایش و آرامش است.می خواستم دقابقی اینجا بمانم ولی متاسفانه موزیک مزاحم بود لذا رفتم.آدم می خواهد حواسش شش دانگ بر مطالعه متمرکز باشداما...
سلام
جسارتا به خودم این اجازه رو میدم که جسارت کنم و شما رو دعوت کنم به وبلاگم.ممنون میشم شعرهام رو نقد کنید.
باسلام و ادب فراوان؛
و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات؛
خوشحال میشم با ارائه دیدگاههای خود به بهانه روز خبرنگار در پست مطلب جدید "مردکاغذی"؛ درخصوص چگونگی جذب اقبال عمومی توسط یک سایت خبری تحلیلی بهمون کمک کنین...
پیشاپیش از حضور سبز و همراهی تان سپاسگذارم./[گل]
وبلاگتون دلنشین و زیباست
موفق و پبروز باشید