هی ورق می زنی غزل با من
روبرویم نشسته ای انگار، هی ورق می زنی غزل با من
با خودم فکر می کنم که غزل، هیجانی ست از ازل با من
تب چنگیز بر نشابورت، هی لگد خورده باغ انگورت
تو ولی عاشقانه می خوانی، غزل تازه چون عسل با من
چمدانت پر از ترانه شوق، می بری با خودت به کودکی ام
مانده از جشن بادبادک ها، کوزه ای از اتل متل با من
فایز شروه های دشتستان، جرعه نوش سبوی خیام است
هر دو از یک مسیر رد شده اند، شیشه و شروه در بغل با من
با خودم فکر می کنم که چرا بر سرم آسمان کبودتر است؟
با خودم فکر...می کند چشمت، این معمای گیج حل با من
امشب از کوچه باغ نیشابور، می روی رو به ساحل بوشهر
می زنی ای پرنده دریا، منطق الطیر را ورق با من
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بچرخ جاده چالوس، سمت نیشابور
و با تمام غزل های خود قدم زده ام
سکوت سنگی شهر تو را به هم زده ام
به صفحه صفحه تقویم رنگ و رو رفته
تمام وسعت پاییز را رقم زده ام
برای آنکه بسوزم درخت وسوسه را
هزار مرتبه کبریت دست کم زده ام
بچرخ جاده چالوس سمت نیشابور
در آن کرانه که از آفتاب دم زده ام
و چنگ می زند اندوه بر گلوی ضریح
از این شراره که بر پرده حرم زده ام
و از مسیر نشابور با تو رد شده ام
سری به ساحت یک رند محترم زده ام
چراغ میکده تاک ها که سوسو زد
هزار مرتبه مستانه زیر و بم زده ام
چقدر از نفست شعر ناب نوشیدم
چقدر از جگرم شعله بر قلم زده ام
دوباره بی تو دلم کوچه کوچه پاییز است
کنار پنجره، محو غروب غمزده ام
سلام دوست عزیز. به خاطر ارزشمندی وقتتان غزلم را همین جا تقدیم می کنم:
اگر روزی شدم مجنون، تو با من مهربانی کن
دلم نشکن دمی بنشین و با من هم زبانی کن
اگر روزی شدم مجنون، مکن از خاطرم بیرون
اگر خون شد دلم از غم، تو با من شادمانی کن
که من با یاد تو عمریست مظلومانه می سوزم
بیا و یک گذر بر سینه ی آتشفشانی کن
شکستی شیشه ی دل را به سنگ تیز بی مهری
نمی نالم ولی ترس از بلای آسمانی کن
سلوک عاشقان مقبول عقل مصلحت بین نیست
اگر پر را به آتش می زنی ای دل، نهانی کن
اگر نامهربانی کرد یار آتش اندامت
تو چون پروانه در آغوش گرمش جان فشانی کن
محمد بیدخونی بهار ۸۹
من مدتی است که وبلاگتان را لینک کرده ام. اگر قابل دانستید مرا هم لینک کنید.
غزل زیبایتان را بدون دعوت خواندم و لذت بردم
یه مشت گُل اقاقییا و میخک
قسم به ماهییان و رنگ پولک
به رقص بید و شوق هرعروسک
بزار بگم عید شما مبارک
سلام دوست عزیز به وبلاگ منم سری بزن.اگر مایل به تبادل لینک بودی خبرم کن
سلام بهارهشتادونه رابه شماتبریک می گویم.آیامی خواهیدبیشتر باژانرشعر-واژه آشنا شویدپست این بار من به این موضوع اختصاص دارد منتظرنقدهای دانشورانه ی شما هستم.
سلام
اشعار شما خیلی زیبا هستند
لذت بردم . مخصوصا کار جدید
موفق باشید
سلامی دوباره
اگر به لینک تمایل داشتید خبرم کنید
برقرار باشید برادر
با سلام
وبلاگ یک استکان غزل با معرفی چند کتاب
و غزل پلک
بروز شد
با سلام
وبلاگ یک استکان غزل با خبر چاپ کتاب
"من شاعرم همیشه کمی هم کبوترم"
و چند کتاب دیگر
و غزل پلک
بروز شد
سلام. وبلاگ خیلی زیبا و پرمحتوایی دارید. اگه دوست دارید می تونیم با هم تبادل لین کنیم. الان من شما رو تو وبلاگم لینک کردم. منتظر هستم ببینم شما هم منو لینک می کنید یا نه.
سلام
واقعا زیبا و دلنشین بود.خیییییییلی لذت بردم.من عاشق پاییزم و عاشق شعر.
سلام علیکم والسلام معکم
اشعار عالی اند.
اگر قابل دونستید،برای نقد اشعارم سری هم به ما بزنید
سلام
با تشکر شعله های قلمت دلگرممان کرد بسیار زیبا بود .